کرنافلغتنامه دهخداکرناف . [ ک ِ / ک ُ ] (ع اِ) بیخ شاخ خرما که پس از بریدن بر تنه بماند. ج ، کَرانیف . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). واحد آن کرنافه است . (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
کرنوواژهنامه آزادکُرنو، کرنون؛ گونه ای نان گرد و کلفت که در تنوری به نام کرنو(ن) و روی قلوه سنگ های داغِ نسبتاً بزرگ (کلوخ کرنو) پخته می شود. خاستگاه این نان شهرستان شهربابک است.
کرانیفلغتنامه دهخداکرانیف . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کِرناف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کرناف شود.
قرانگولغتنامه دهخداقرانگو. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در 32 هزارگزی جنوب خاوری سیه چشمه . 500 گزی شمال خاور شوسه ٔ سیه چشمه و محصول آن غلات میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و ص
کرنافةلغتنامه دهخداکرنافة. [ ک ِ ف َ ] (ع اِ) واحد کرناف است .(از اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به کرناف شود.
کرانیفلغتنامه دهخداکرانیف . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کِرناف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کرناف شود.
کرنافةلغتنامه دهخداکرنافة. [ ک ِ ف َ ] (ع اِ) واحد کرناف است .(از اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به کرناف شود.