کریثاءلغتنامه دهخداکریثاء. [ ک َ ] (ع ص ) کراثاء. نیکو. طیب . (منتهی الارب ).- بسر کریثاء ؛ غوره ٔ نیکو. (منتهی الارب ).
قرتایلغتنامه دهخداقرتای . [ ق َ رَت ْ تا ] (ص نسبی ) نسبت است به قرتا. (از معجم البلدان ). رجوع به قرتا شود.
قرتایلغتنامه دهخداقرتای . [ ق َرَت ْ تا ] (اِخ ) محمدبن خلف بن محمدبن سلیمان بن ایوب نهردیزی . از محدثان بود. وی از ابوشجاع محمدبن فارس و حسن بن احمد بصری روایت کند. (از معجم البلدان ).
قرتیالغتنامه دهخداقرتیا. [ ق َ رَ ت َی ْ یا ] (اِخ ) شهری است نزدیک بیت جبرین از نواحی فلسطین از توابع بیت المقدس . (از معجم البلدان ).
قریثاءلغتنامه دهخداقریثاء. [ ق َ ] (ع ص ) نوعی از خرمای شیرین و خوشمزه . تمر و بسرقریثاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ): القریثاء و القراثاء اطیب التمر بسراً و تمره اسود. (اقرب الموارد).
کراثاءلغتنامه دهخداکراثاء. [ ک َ ] (ع اِ) غوره ٔ خوب خرما. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کَریثاء. (اقرب الموارد). رجوع به کریثاء شود.