کشتلیلغتنامه دهخداکشتلی . [ ک ِ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 12هزارگزی جنوب بابل و یک هزارگزی باختر شوسه ٔ فرعی بابل به بابل کنار با 1100تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ بابل و سجادر
کشتلیلغتنامه دهخداکشتلی . [ ک ُ ت َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ کیومرسی (کیومرثی ) ایل چهار لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
قسطلیلغتنامه دهخداقسطلی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) حسن بن علی ازدی ، مکنی به ابوعبدالغنی . از راویان است . وی از مالک و راویان ثقه ٔ دیگرروایت کند و در احادیث آنان وضع نماید. (اللباب ).
قسطلیلغتنامه دهخداقسطلی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) یونس بن محمد. رجوع به یونس بن محمد در همین لغت نامه و اعلام زرکلی شود.
قسطلیلغتنامه دهخداقسطلی . [ ق َ طَل ْ لی ] (اِخ ) احمدبن محمدبن دراج ، مکنی به ابوعمر. از ادیبان است . وی کاتب انشاء ابن ابی عامر و از شاعران است . (معجم البلدان ).
قسطلیلغتنامه دهخداقسطلی . [ ق َ طَل ْ لی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قسطلة. (معجم البلدان ). رجوع به قسطلة شود.
کرکنارکشتلیلغتنامه دهخداکرکنارکشتلی . [ ک َ ک ِ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش بندپی شهرستان بابل . دشت ، معتدل و مرطوب است . 310 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).