کعاملغتنامه دهخداکعام . [ ک ِ ] (ع اِ) پتفوزبند اشتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). دهان بند شتر. ج ، کُعم .
کعاملغتنامه دهخداکعام . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کِعم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کعم شود.
کهاملغتنامه دهخداکهام . [ ک َ ] (ع ص ) سیف کهام ؛شمشیر کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شمشیر کند. (آنندراج ) : هر قولی که به فعل نینجامد غمامی بود جهام و حسامی بود کهام . (سندبادنامه ص 62). || زبان وامانده در سخن
بادامک کلون بارگُنجcontainer door locking bar cam, container camواژههای مصوب فرهنگستانبادامکهایی در دو سر کلون بارگُنج که با چرخش آنها درِ بارگُنج قفل میشود
میلبادامک دودexhaust camshaft, exhaust cam, exhaust valve camواژههای مصوب فرهنگستاندر موتورهای دومیلبادامکبالا (DOHC)، میلبادامکی که سوپاپهای دود را باز و بسته میکند
کعملغتنامه دهخداکعم . [ ک ِ ] (ع اِ) سلاحدان . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، کعام . || هرآنچه در وی چیزنهند. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). ج ، کعام .
پتفوزبندلغتنامه دهخداپتفوزبند. [ پ َ ب َ ] (اِ مرکب ) پوزه بند. کِعام ، پتفوزبند شتر. (منتهی الارب ).