کلانبلوریmegacrysticواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بافتی که در آن بلورهای درشت یا کلانبلورها در خمیرهای ریزتر قرار دارند
کلانبلورmegacrystواژههای مصوب فرهنگستانبلور یا دانۀ موجود در سنگ آذرین یا دگرگونی که بهوضوح درشتتر از خمیرۀ پیرامون خود است
بلوریلغتنامه دهخدابلوری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بلور. بلورین . رجوع به بلور شود. || به رنگ بلور. || سخت سپید. سخت پاکیزه و بی آمیغ: یخ بلوری . (یادداشت مرحوم دهخدا).