کلاهسیاهblack hatواژههای مصوب فرهنگستانرخنهگری که صرفاً انگیزۀ خرابکاری دارد و عملیات مجرمانهای مانند ورود غیرقانونی به شبکه انجام میدهد
کلاه سیاهلغتنامه دهخداکلاه سیاه . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشمن زیاری است که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 927 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کلاه سیاهلغتنامه دهخداکلاه سیاه . [ ک ُ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف ایل قشقائی . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83).
شه کلاهلغتنامه دهخداشه کلاه . [ ش َه ْ ک ُ ] (اِ مرکب ) شاه کلاه . کلاهی مخصوص بزرگان در ایام سلام در خدمت پادشاهی . (یادداشت مؤلف ) : چوشه کلاه دمی گوش باش وین سخنان که در حکایت رختست یاد گیر از بر. نظام قاری (دیوان ص <span class="hl" dir="
کلاه سیاهلغتنامه دهخداکلاه سیاه . [ ک ُ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف ایل قشقائی . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83).
هکرواژهنامه آزادبه افرادی متخصصی گفته می شود که توانایی نفوذ در سیستم های امنیتی، وبسایت ها و رایانه های دیگر را دارند، این افراد به چند دسته تقسیم می شوند، که مشهور ترین آنها هکر های کلاه سفید و هکر های کلاه سیاه هستند. رخنه گر.
کلاه سیاهلغتنامه دهخداکلاه سیاه . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشمن زیاری است که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 927 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
شب کلاهلغتنامه دهخداشب کلاه . [ ش َ ک ُ ] (اِ مرکب ) کلاهی که در شب و در هنگام خواب بر سر گذارند. (ناظم الاطباء). کلاهی که در شب خصوص برای خواب به سر میگذارند. (فرهنگ نظام ). || عرقچین . || کلاه سیاه . (ناظم الاطباء).