کمنگرانکنندهleast concern, LCواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای فراوان و شایع که با کمترین مخاطره مواجه است و بنابراین، در طبقهبندیهای بسیاردرخطر یا درخطر یا آسیبپذیر یا روبهتهدید اتحادیة جهانی حفاظت قرار نمیگیرد
نگران کنندهدیکشنری فارسی به انگلیسیalarming, anxious, critical, disquieting, dread, off-putting, tense, worrisome
گونة نگرانکنندهspecies of concernواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی در امریکای شمالی برای گونهای بومی که در فهرست گونههای درخطر یا درتهدید نیست، اما جمعیت آن بهقدری سریع کاهش مییابد که موجب نگرانی زیستشناسان شده است
معتاوانNarateenواژههای مصوب فرهنگستانانجمنی برای اجرای برنامۀ دوازدهقدمی متشکل از معتاوندهای نوجوانی که در ارتباط مستمر با یک فرد معتاد بودهاند * واژۀ معتاوان از ادغام دو واژۀ معتاوند و نوجوان، به قیاس با صورت لاتین آن، ساخته شده است