لغتنامه دهخدا
کنارنگ . [ ک ُ / ک َ رَ ] (اِ) صاحب طرف بود و مرزبانش نیزگویند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صاحب طرف بود و به زبان پهلوی مرزبان را گویند زیرا که کنار را مرز خوانند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی از یادداشت ایضاً). والی و حا