کهکولغتنامه دهخداکهکو. [ ک ُ ] (اِخ ) قریه ای است در کمتر از یک فرسنگی مشرق طارم . (فارسنامه ٔ ناصری ).
کائوکیولغتنامه دهخداکائوکیو.[ ءُ ] (اِخ ) نام قدیم ایغورها. سعید نفیسی در احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 192آرد: نام طایفه ای دیگر در تاریخ چین ظاهر میشود که مورخین چینی ایشان را «هوئئی هه » می نامند. شکی نیست که این طایفه از نژاد ای
قعقاءلغتنامه دهخداقعقاء. [ ق َ ] (ع ص ) آنکه از بندهای پایش آواز برآید وقت رفتن . خرمای خشک . || تن لرزه . || راه دشوار. (آنندراج ).