کوایملغتنامه دهخداکوایم . [ک ُ ی ِ ] (اِ) گیاهی است که بیخ آن به بیخ نی ماند و در زمین شیارکرده بسیار است . (برهان ) (از آنندراج ). گیاهی . (ناظم الاطباء).
قواملغتنامه دهخداقوام . [ ق ُ ] (ع اِ) بیماریی است در پای گوسفند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
قوائملغتنامه دهخداقوائم . [ ق َ ءِ ] (اِخ ) چند کوه است مر هذیل را. (منتهی الارب ). از ابی بکربن کلاب است و از آنجمله است کوه قرن النعم . ابوقلابه ٔ هذلی درباره ٔ آن اشعاری دارد. رجوع به معجم البلدان شود.
قوائملغتنامه دهخداقوائم . [ ق َ ءِ ](ع اِ) ج ِ قائمة. (منتهی الارب ). بمعنی یکی از چهار دست و پای ستور و دست و پای آدمی و پایهای آن چیز که قیام آن بدان است . (آنندراج ). رجوع به قائمة شود.