کودکیلغتنامه دهخداکودکی . [ دَ ] (حامص ) بچگی و طفولیت . (ناظم الاطباء). صِبا. صباوت . صَبوَت . صُبُوَّت . چگونگی و حال و صفت کودک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چنین تا برآمد بر این پنج سال برافراخت آن کودکی فر و یال . فردوسی .جز
کودکی کردنلغتنامه دهخداکودکی کردن . [دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون کودکان رفتار کردن . عادت و رفتاری درخور کودکان داشتن . مناسب شأن طفولیت رفتار کردن . اخلاق و اعمالی درخور سنین کودکی داشتن و ازدستورها و اندرزهای بزرگان پیروی کردن : در دبیرستان خرسندی نوآموزی هنوزکودکی
تغذیۀ کودکیchildhood nutritionواژههای مصوب فرهنگستانتغذیۀ کودکان سالم براساس الگویی متناسب برای بازۀ سنی دو تا یازدهسالگی
چاقی کودکیchildhood obesityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن فرد در بازۀ سنی دو تا نوزدهسالگی دچار اضافهوزن یا چاقی میشود
اختلال انسجامگسیختگی کودکیchildhood disintegrative disorderواژههای مصوب فرهنگستاناختلال تحولی فراگیری که به برخی از مهارتها از قبیل مهارتهای زبانی و حرکتی و اجتماعی به میزان قابلتوجهی لطمه میزند
کودکی کردنلغتنامه دهخداکودکی کردن . [دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون کودکان رفتار کردن . عادت و رفتاری درخور کودکان داشتن . مناسب شأن طفولیت رفتار کردن . اخلاق و اعمالی درخور سنین کودکی داشتن و ازدستورها و اندرزهای بزرگان پیروی کردن : در دبیرستان خرسندی نوآموزی هنوزکودکی
خدمات کودکیاریbaby-sitting serviceواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که در برخی از مهمانخانه/ هتلها برای پرستاری و مراقبت از کودکان در زمان غیبت والدین عرضه میشود متـ . کودکیاری
تغذیۀ کودکیchildhood nutritionواژههای مصوب فرهنگستانتغذیۀ کودکان سالم براساس الگویی متناسب برای بازۀ سنی دو تا یازدهسالگی
چاقی کودکیchildhood obesityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن فرد در بازۀ سنی دو تا نوزدهسالگی دچار اضافهوزن یا چاقی میشود
صباءفرهنگ فارسی معین(صَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) میل کردن به کودکی و کارهای کودکی . 2 - (اِمص .) کودکی .
یعیاعلغتنامه دهخدایعیاع . [ ی َع ْ ] (ع صوت ) چون کودکی به سوی کودکی چیزی اندازد گوید: یعیاع . (ناظم الاطباء). از افعال اطفال است چون کودکی به سوی کودکی چیزی را اندازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کودکی کردنلغتنامه دهخداکودکی کردن . [دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون کودکان رفتار کردن . عادت و رفتاری درخور کودکان داشتن . مناسب شأن طفولیت رفتار کردن . اخلاق و اعمالی درخور سنین کودکی داشتن و ازدستورها و اندرزهای بزرگان پیروی کردن : در دبیرستان خرسندی نوآموزی هنوزکودکی
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می ستردواژهنامه آزاد کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد، آن اشک روشن میمکید گر نخی از آستینش میشکافت بهر
اختلال انسجامگسیختگی کودکیchildhood disintegrative disorderواژههای مصوب فرهنگستاناختلال تحولی فراگیری که به برخی از مهارتها از قبیل مهارتهای زبانی و حرکتی و اجتماعی به میزان قابلتوجهی لطمه میزند
تغذیۀ کودکیchildhood nutritionواژههای مصوب فرهنگستانتغذیۀ کودکان سالم براساس الگویی متناسب برای بازۀ سنی دو تا یازدهسالگی
چاقی کودکیchildhood obesityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن فرد در بازۀ سنی دو تا نوزدهسالگی دچار اضافهوزن یا چاقی میشود