گاوگنولغتنامه دهخداگاوگنو. [ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس ، واقع در 68000گزی شمال خاوری جاسک . سر راه مالرو جاسک به چاه بهار. دارای 5 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class
چاگونولغتنامه دهخداچاگونو. (اِخ ) دهی است از دهستان درآگاه بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در 84 هزارگزی باختر حاجی آباد و 20 هزارگزی جنوب راه مالرو حاجی آباد به تبریز واقع شده . کوهستانی و گرمسیر است و <span class="hl" dir=
اونولغتنامه دهخدااونو. [ اَ ] (یونانی ، اِ) شراب را گویند که خمرباشد و باین معنی بضم اول هم آمده است چه اونومالی لفظی است یونانی مرکب از شراب و عسل و مالی عسل را گویند. (برهان ) (آنندراج ). می و خمر. (ناظم الاطباء).
آونگلغتنامه دهخداآونگ . [ وَ ] (اِ) رشته ای که انگور و دیگر میوه بندند و آویزند (فرهنگ اسدی ، خطی )، و این کار برای تازه ماندن و گنده نشدن میوه است به زمستان . معلاق . آوند. بند : چون برگ لاله بودم [ من ] واکنون چون سیب پژمریده بر آونگم .ر