محشرینلغتنامه دهخدامحشرین . [ م ُ ش َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُحْشَر است به قیاس ازمصدر احشار . حشرشدگان .- امام المحشرین ؛ پیشوای گردآمدگان : مر ابوبکر تقی را گو ببین شد ز صدیقی امام المحشرین .مولوی .
مجمعلغتنامه دهخدامجمع. [ م َ م َ / م َ م ِ ] (ع اِ) جای گرد آمدن . ج ، مجامع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). محل اجتماع و محل گرد آمدن . (ناظم الاطباء). گرد آمدنگاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فلما بلغا مجمع بینهمانسی