گردخوانلغتنامه دهخداگردخوان . [ گ ِ خوا / خا ] (اِ مرکب ) سفره ٔ گرد. (شعوری ). خوان مدور : ما جمله بر آن گردخوان نشسته جویان شده نان پاره ٔ جدا را. سوزنی .رجل اجراد و نان خشک بر اوگردخوان من و کب