گرمکن چندراهۀ هواintake manifold heater, flame glow plugواژههای مصوب فرهنگستانگرمکن الکتریکی یا شعلهای که دمای مخلوط سوخت و هوا را برای بهبود احتراق پیش از ورود به سیلندر افزایش میدهد
گرم کینلغتنامه دهخداگرم کین . [ گ َ ] (ص مرکب ) کنایه از دشمن قوی . (آنندراج ). آنکه کینه اش قوی بود : سردنفس بود سگ گرم کین روبه از آن دوخت مگر پوستین . نظامی .شکایت کرد پیش هم نشینان که بد باشد جفای گرم کینان .<p class="auth
گرم کنفرهنگ فارسی معین(گَ. کُ) (اِ.) 1 - وسیله ای که برای گرم کردن به کار می رود. 2 - لباس کشباف نرم و ضخیم به صورت بلوز یا بلوز و شلوار.
سوزنگرمکنswitch heaterواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی که با استفاده از بخار آب یا جریان برق یا روغن داغ و مانند اینها از یخزدگی سوزن جلوگیری میکند و یخ را از بین میبرد