انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
بادموجwind wave, wind sea, seaواژههای مصوب فرهنگستانامواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
موشک سطحروsea-skimming missile, sea skimmerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موشک هدایتشوندۀ دریایی که پس از پرتاب، برای جلوگیری از شناسایی شدن، در نزدیک سطح آب حرکت میکند
دل گزایلغتنامه دهخدادل گزای . [ دِ گ َ ] (نف مرکب ) گزاینده ٔ دل . گزنده ٔ دل . که به دل گزند کند. که به دل گزند رساند. (از لغت فرس اسدی ذیل گزای ). رجوع به گزای و گزاینده شود.
مردم گزایلغتنامه دهخدامردم گزای . [ م َ دُ گ َ ] (نف مرکب ) گزنده ٔ مردم . که مردم را نیش زند و بگزد. کنایه از مردم آزار و مردم کش و ستمکار و متعدی و موذی : مهره نگر گو مباش افعی مردم گزای ناقه طلب گو مباش آهوی صحرانشین . خاقانی .همه آد
گزایلغتنامه دهخداگزای . [ گ َ ] (نف ) گزنده و گزندرساننده .(برهان ). آسیب رساننده . آزاررساننده . زیان رساننده :و آن کجا بگوارید ناگوار شده ست و آن کجا نگزایست گشت زود گزای . رودکی .- جانگزای ؛ آزاررساننده ٔ جان :