گزیکلغتنامه دهخداگزیک . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 30هزارگزی شمال خاوری بیرجند. هوای آن معتدل است و دارای 75 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و بادام و
گزیکلغتنامه دهخداگزیک . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 104هزارگزی جنوب خاوری قاین .هوای آن گرم و دارای 29 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است
گزیکلغتنامه دهخداگزیک . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 42هزارگزی شمال خاوری درمیان و 6هزارگزی شمال آواز. هوای آن گرم و دارای 1775 تن سکنه است . آب آنج
جک بارگیریloading jackواژههای مصوب فرهنگستانجکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد
واماندگی جکjack stallواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بار آئرودینامیکی وارد بر سطح بر نیروی فعالگر غلبه میکند
جیک جیکلغتنامه دهخداجیک جیک . (اِ صوت ) آواز مرغان را گویند. (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). آواز اقسام جانوران و مرغان باشد. (برهان ) : چیست این باغ نزد پررشکان جز مگر جیک جیک گنجشکان ؟ سنائی .|| سخنی که فهمیده نشود. کلام غیرفصیح