گستجلغتنامه دهخداگستج . [ گ َ ت َ ] (اِ) نام نوعی از خط و آن بیست وهشت حرف است که عهود و مواثیق و اقطاعات را بدان می نوشتند. رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 ص 77 شود : متولی آن خرابی بفرمود تا بشکنند،لوحی ب
گستجلغتنامه دهخداگستج . [ گ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهوید بخش حومه ٔ شهرستان فردوس واقع در 25هزارگزی شمال خاوری فردوس و 6 هزارگزی جنوب مالرو گناباد به فردوس . هوای آن معتدل و دارای 945</spa
ستیزلغتنامه دهخداستیز. [ س ِ ] (اِمص ) ستیزه . ستیغ. پازند «ستژیدن » (نزاع کردن = ستیزیدن )، افغانی عاریتی و دخیل «ستزه » (مناقشه ، نزاع ) «هوبشمان 722» (که هوبشمان در آن تردید دارد). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). جنگ و خصومت و سرکشی و لجاجت و خشم و کین و عنا
ستیزدیکشنری فارسی به انگلیسیconflict, contention, contest, disagreement, fight, opposition, polemic, quarrel, strife, struggle, variance
گشتهلغتنامه دهخداگشته . [ گ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) نام خطی است مربوط به قبل از اسلام و گویند آن بیست وهشت حرف است که بدان عهود و مواثیق و اقطاعات می نوشتند و نقش مهرهای شاهنشاهان پارس و طراز جامه و فرش و سکه ٔ دینار و درهم بدین خط بود . (سبک شناسی بهار ج <span cl