گفتوگوی داغhardtalkواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برنامة تلویزیونی گفتوگومحور که در آن مجری برنامه مهمان را با پرسشهای دشوار به چالش میکشد
گفتوگوی طنزآمیزsatirical dialogueواژههای مصوب فرهنگستانگفتوگوی طعنهآمیز و سرشار از کنایه در فیلم یا نمایش
واگن گفتوگوparlor carواژههای مصوب فرهنگستانواگن مسافری برای سفر روزانه دارای صندلیهای چرخان یا متحرک و دیگر امکانات رفاهی که در دیگر واگنها وجود ندارد
گفت و گویلغتنامه دهخداگفت و گوی . [ گ ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) هنگامه وپرخاش . (آنندراج ). مشاجره . بحث . جنجال : زمین کرد ضحاک پر گفت و گوی که گرد جهان را بدی جست و جوی . فردوسی .بشد سیر ضحاک از آن جست و جوی شد از کار گیتی