گلوتنگلغتنامه دهخداگلوتنگ . [ گ ُ / گ َ ت َ ] (ص مرکب ) آنچه گلوی آن تنگ باشد. و در اینجا کنایه از نفس گیرنده و فشاردهنده ٔ گلوست : نفس بردار از این نای گلوتنگ گره بگشای از این پای کهن لنگ .نظامی .
رودهآسیبی گلوتنیgluten-sensitive enteropathyواژههای مصوب فرهنگستاننشانگان ناشی از برهمکنش ایمنیشناختی مواد غذایی حاوی گلوتن با یاختههای دیوارۀ باریکروده متـ . اسپروی غیرگرمسیری nontropical sprue, celiac disease, gluten enteropathy
لاتینیلغتنامه دهخدالاتینی . (اِخ ) برونتو. نام دانشمند و سیاستمدار فلورانسی ، معاصر دانت . مولد حدود 1212 و وفات 1294 م .
لاتینیلغتنامه دهخدالاتینی .(ص نسبی ) منسوب به لاتین . لاطینی در اصل به معنی مربوط و منسوب به ناحیه ٔ قدیم لاتیوم یا به لاتینیها. همچنین در مورد ملل یا کشورهایی مانند فرانسه ، ایتالیا، اسپانیا که زبان و فرهنگ آنها از لاتینی ناشی است به کار می رود. در دوران جنگهای صلیبی به سکنه ٔ اروپای غربی ، در
کهن لنگلغتنامه دهخداکهن لنگ . [ ک ُ هََ / هَُ ل َ] (ص مرکب ) کنایه از کسی یا چیزی که در جایی باشد واز آن برآمدن نتواند. (آنندراج ). کسی یا چیزی که درجایی باشد و از آن نتواند خیزد. (فرهنگ فارسی معین ). اسب یا آدمی که لنگی او مزمن و کهنه باشد. (گنجینه ٔ گنجوی ص <s