جوفدیکشنری عربی به فارسیپوک , ميالن تهي , گودافتاده , گودشده , تهي , پوچ , بي حقيقت , غير صميمي , کاواک , خالي کردن
کندهفرهنگ فارسی عمید۱. جداشده: ◻︎ ز پیرامن دژ یکی کنده ساخت / ز هر جوی و شهر آب در وی بتاخت (اسدی: ۲۱۹).۲. گودشده.۳. (اسم) [قدیمی] گودال عریض برای جلوگیری از عبور دشمن یا برگرداندن سیل؛ خندق.