گورکانیلغتنامه دهخداگورکانی . (اِ) تیماج و سختیان را گویند، و با زای نقطه دار و رای فارسی هر دو آمده است .(برهان ). مصحف گوزگانی است . رجوع به گوزگانی شود.
گورکانیلغتنامه دهخداگورکانی . (اِخ ) دهی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 48000 گزی شمال کرمان و 8000 گزی جنوب راه مالرو شهداد به راور. کوهستانی و سردسیر و دارای 70 تن سکنه اس
گوراکانیلغتنامه دهخداگوراکانی . (اِخ ) دهی است از دهستان گورک بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 58 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 31 هزارگزی باختر شوسه ٔمهاباد به سردشت واقع شده است . کوهستانی و سردسیر سالم است . سکنه ٔ آن <span class
گورکانیانلغتنامه دهخداگورکانیان . (اِخ ) یا تیموریان . سلسله ای که مؤسس آن امیر تیمور گورکان بود. این سلسله از سال 771 تا 906 هَ . ق . سلطنت کردند. رجوع به تیموریان شود.
گورکانیان هندلغتنامه دهخداگورکانیان هند. [ نیا ن ِ هَِ ] (اِخ ) سلسله ای که در هند پادشاهی داشتند و مؤسس آن ظهیرالدین محمد بابر است که به پنج پشت به امیر تیمور میرسد. این سلسله را دولت بریتانیای کبیر برانداخت . (طبقات سلاطین اسلام صص 297-29
تراغایلغتنامه دهخداتراغای . [ ] (اِخ ) پدر امیر تیمور گورکانی . رجوع به تاریخ ادبیات برون (از سعدی تا جامی ) ص 208 شود.
علی تبریزیلغتنامه دهخداعلی تبریزی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) (خواجه ...) شطرنجی . وی از بزرگان معاصر امیرتیمور گورکانی بود. رجوع به علی شطرنجی شود.
عمادالدینلغتنامه دهخداعمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) مسعود سمنانی ، وزیر امیر تیمور گورکانی . رجوع به عمادالدین سمنانی شود.
چهارباغ ابراهیم سلطانلغتنامه دهخداچهارباغ ابراهیم سلطان . [ چ َ غ ِ اِ س ُ ] (اِخ ) از بناهای ابراهیم سلطان گورکانی است . رجوع به چارباغ ابراهیم سلطان شود.
گورکانیان هندلغتنامه دهخداگورکانیان هند. [ نیا ن ِ هَِ ] (اِخ ) سلسله ای که در هند پادشاهی داشتند و مؤسس آن ظهیرالدین محمد بابر است که به پنج پشت به امیر تیمور میرسد. این سلسله را دولت بریتانیای کبیر برانداخت . (طبقات سلاطین اسلام صص 297-29
گورکانیانلغتنامه دهخداگورکانیان . (اِخ ) یا تیموریان . سلسله ای که مؤسس آن امیر تیمور گورکان بود. این سلسله از سال 771 تا 906 هَ . ق . سلطنت کردند. رجوع به تیموریان شود.