گوژگانیلغتنامه دهخداگوژگانی . (اِ) تیماج و سختیان . (ناظم الاطباء). ظاهراً صحیح کلمه گوزگانی است . رجوع به گوزگانی شود.
کمربندهای وان آلنVan Allen beltsواژههای مصوب فرهنگستاندو کمربند تابشی، دورتادور زمین، حاوی ذرات باردار به دامافتاده
نیروی واندِروالسvan der Waals forceواژههای مصوب فرهنگستاننیروی ربایشی بین دو اتم یا دو مولکول که در نتیجۀ برهمکنش دوقطبی ـ دوقطبی به وجود میآید
کمربند تابش وانآلِنVan Allen radiation beltواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کمربندهای تابشی یونی قوی در فضای پیرامون زمین که از ذرات باردار انرژی بهدامافتاده در میدان زمینمغناطیسی تشکیل شده است
چوپانیلغتنامه دهخداچوپانی . (حامص ) شغل چوپان . (یادداشت مؤلف ). نگهبانی گله ٔ گوسفند و گاوشبانی . (فرهنگ فارسی معین ) : نکند جور پیشه سلطانی که نیاید زگرگ چوپانی . سعدی (گلستان ).چو دانی کز توچوپانی نیایدرها کن گوسفندان را بذئب
پرنداخلغتنامه دهخداپرنداخ . [ پ َ رَ ] (اِ) تیماج و سختیان . (برهان ). ساغری سوخته . کیمخت : گفتم میان گشائی گفتا که هیچ تابم (؟)زد دست بر کمربند بگسست او پرنداخ . عسجدی .فرهنگ رشیدی پرنداخ با جیم آورده بی ذکر شاهدی . و رجوع به برندا