لغتنامه دهخدا
گوش خز. [ خ َ ] (اِ مرکب ) (از: گوش + خز، خزنده =گوش خزک ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). جانوری است که آن را هزارپا میگویند. (برهان ). کرم هزارپا. (رشیدی ). هزارپا را گویند. (جهانگیری ). گوش خزه . گوش خزک . گوش خیزک . گوش سنب . گوشالنگ : گرچه ص