وواریواژهنامه آزادعاریه ای. چیزی که به امانت گرفته شده است. مثال:ای پیرنو وواریه. یعنی:این پیراهن امانت است.
وور وورلغتنامه دهخداوور وور. (ص ) بیشمار و کثیر و انبوه و غلبه .- ایل وور وور ؛ گروه بیشمار: مثل ایل وور وور ریختند و غارت و چپاول کردند.
وور و وورلغتنامه دهخداوور و وور. [ وو رُ / وورْ رُ ] (ق ) (در تداول ) متصل . پیاپی . پی درپی . پشت سرهم . یک ریز. یک بند.