گچکاریلغتنامه دهخداگچکاری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گچکار. عمل ساختن خطوط و گل و بته ها از گچ بر دیوار و سقف : به گچکاریش هرکه پرداخته گچ از نقره ٔ صبح دم ساخته .ملاطغرا (از آنندراج ).
واگنک پشتِ کارpush carواژههای مصوب فرهنگستانواگن کاری چهارچرخهای برای حمل افراد و مصالح سنگین که میتوان آن را هل داد یا با موتور به حرکت درآورد
فرغون پشتکارtrack dolly, rail dolly, pony carواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای متشکل از چرخ ـ محور با لبه و کفی شبیه به فرغون برای حمل مصالح خط بهصورت دستی در مسافتهای کوتاه
واگن کرایهایleased carواژههای مصوب فرهنگستانواگنی که شرکتهای فرستنده یا باربری کالا از شرکت راهآهن اجاره میکند
بار حجمکرایهmeasurement rated cargoواژههای مصوب فرهنگستانباری که کرایۀ فرست آن را براساس حجم اشغالشده محاسبه میکنند
گچکارلغتنامه دهخداگچکار. [ گ َ ] (ص مرکب )آنکه شغلش گچکاری باشد. کسی که دیوارها و سقف را گچ اندود کند. || آنچه که گچکاری شود. آنچه به گچ اندود باشد: مصهرج ؛ حوض گچکار. بیت صیهوج ؛ خانه ٔگچکار تابان . حوض مجیر؛ حوض گچکار. (منتهی الارب ).