ایستاسنگ یادبودیcommemorative steleواژههای مصوب فرهنگستانایستاسنگی، معمولاً در معابد یا مکانهای رسمی، برای یادبود واقعهای ویژه یا اعلام فرمان شاهانه
ایستاسنگ یادبودیcommemorative steleواژههای مصوب فرهنگستانایستاسنگی، معمولاً در معابد یا مکانهای رسمی، برای یادبود واقعهای ویژه یا اعلام فرمان شاهانه
ختم گرفتنلغتنامه دهخداختم گرفتن . [ خ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) مجلس ترحیم گذاشتن . تعزیت کسی برپاداشتن . مجلس عزا مرده راست کردن . یادبودی برای مرده ای ترتیب دادن . || مجلس ختم دعا یا قرانی برپا کردن .
صدهلغتنامه دهخداصده . [ ص َ دَ / دِ ] (عدد، اِ) سده . مائة. قرن . یک صد سال . || یادبودی بمناسبت صدمین سال تولد یا وفات شخصی یا حدوث یا تأسیس امری . رجوع به صد ساله شود.- جشن صده . رجوع به سده شود.
صدسالهلغتنامه دهخداصدساله . [ ص َ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی مرکب ) دارای صد سال . مرد صدساله ؛ مردی که عمر او به صد سال رسیده است . || (اِ مرکب ) یادبودی بمناسبت صدمین سال تولد یا وفات شخصی یا حدوث واقعه ای یا تأسیس امری .
ایستاسنگ یادبودیcommemorative steleواژههای مصوب فرهنگستانایستاسنگی، معمولاً در معابد یا مکانهای رسمی، برای یادبود واقعهای ویژه یا اعلام فرمان شاهانه