آرامگاه یادمانیmausoleumواژههای مصوب فرهنگستانآرامگاهی بزرگ و باشکوه که در آن جسد در اتاقی بالاتر از سطح زمین قرار دارد
حذمانلغتنامه دهخداحذمان . [ ح َ ذَ ] (ع اِمص ) تیزروی . (منتهی الارب ). || کندروی (از لغات اضداد است ). سست روی . (منتهی الارب ).
آدمیانلغتنامه دهخداآدمیان . [ دَ ] (اِ) ج ِ آدمی : یک بار طبع آدمیان گیر و مردمان گرْت آدم است بابک و فرزند آدمی . اسدی .آدمیان را سخنی بس بودگاو بود کش خله در پس بود.امیرخسرو.
هدمانلغتنامه دهخداهدمان . [ هََ ] (اِ) به معنی ایثار است و آن از خود گرفتن و به دیگری صرف کردن باشد. (برهان ). برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
آرامگاه یادمانیmausoleumواژههای مصوب فرهنگستانآرامگاهی بزرگ و باشکوه که در آن جسد در اتاقی بالاتر از سطح زمین قرار دارد
افراشتهسنگstanding stoneواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی عام برای سنگهای ایستادۀ یادمانی پیشازتاریخ
یادمان تدفینیfunerary monumentواژههای مصوب فرهنگستاناثری یادمانی که در بسیاری از فرهنگها و تمدنها بر روی گور یا در کنار آن برای درگذشتگان بر پا میشود
ایستاسنگstele, stelaواژههای مصوب فرهنگستانیادمانی سنگی یا بهندرت چوبی، بهصورت ایستاده، که اغلب بر روی آن نقش یا نوشته وجود دارد
زیارتگاه عرفیsecular shrineواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای طبیعی یا اثر یا بنایی یادمانی و برساخته که در فرهنگ جاری مردمان امروز محل توجه و نوعی ارجگذاری است
آرامگاه یادمانیmausoleumواژههای مصوب فرهنگستانآرامگاهی بزرگ و باشکوه که در آن جسد در اتاقی بالاتر از سطح زمین قرار دارد