لغتنامه دهخدا
جسک . [ ج َ ] (اِ) رنج و بلا. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). محنت و رنج و بلا. (برهان ). در اوستا یَسْک َ ، بمعنی ناخوشی . (از حاشیه ٔ برهان معین ). درد و رنج و بلا. (غیاث اللغات ). آفت . محن . (یادداشت مؤلف ). جَسَک . (ناظم الاطباء) : رافضی را ب