ینگی آبادلغتنامه دهخداینگی آباد. [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلوی بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 67هزارگزی جنوب خاوری مراغه ، با 142 تن سکنه . آب آن از چشمه و زرینه رود وراه آن شوسه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <spa
ینگی آبادلغتنامه دهخداینگی آباد. [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 54000گزی جنوب باختری قیدار و 3000گزی راه مالرو عمومی ، با 159 تن سکنه . آب آن از چشمه
ینگی آبادلغتنامه دهخداینگی آباد. [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 84هزارگزی جنوب خاوری مراغه ، با 174 تن سکنه . آب آن از زرینه رود وراه آن شوسه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span cla
ینگی آبادلغتنامه دهخداینگی آباد. [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، واقع در 8000گزی باختر حسن آباد سوگند، بین سیفعلی کندی و نورمحمد، با 250 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
پرسش آری ـ نهایyes-no questionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع جملههای پرسشی که پاسخ آن آری یا نه است
نه پشت دیوار ماnot in my backyard, NIMBYواژههای مصوب فرهنگستانباوری عمومی که بر پایۀ آن مردم خواهان دفع پسماندهای تولیدشده هستند مشروط بر آنکه محل دفع در نزدیکی ملک آنها نباشد
ینگی آبادچایلغتنامه دهخداینگی آبادچای . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش مرکزی شهرستان میانه ، واقع در 4هزارگزی جنوب میانه ، با 98 تن سکنه . آب آن از دیمی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="ltr
ینگی آباد کوهلغتنامه دهخداینگی آباد کوه . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بخش مرکزی شهرستان میانه ، واقع در 7هزارگزی جنوب میانه ، با 163 تن سکنه . آب آن از رود انجارق و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" d
ینگی دنیاییلغتنامه دهخداینگی دنیایی . [ ی ِ دُن ْ ] (ص نسبی ) منسوب به ینگی دنیا. امریکایی . (ناظم الاطباء). باشنده ٔ امریکاست . (آنندراج ).
ینی دنیالغتنامه دهخداینی دنیا. [ی ِ دُن ْ ] (اِخ ) (از: ینی ، تازه + دنیا) ینگی دنیا. قاره ٔ جدید. آمریک . امریکا. رجوع به ینگی دنیا شود.
ینگیلغتنامه دهخداینگی . [ ی ِ ] (ترکی ، ص ) ینی . در ترکی به معنی تازه و نو است و «ینگی دنیا» که به امریکا اطلاق می شود و به معنی «جهان نو» یا «دنیای نو» است ، از آن می باشد.
ینگی چریکلغتنامه دهخداینگی چریک . [ ی ِ چ ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) ینگی چری . ینی چریک . ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
ینگیلغتنامه دهخداینگی . [ ی َ ] (اِ) ینگه . روشنایی . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به ینگه شود.
ینگیلغتنامه دهخداینگی . [ ی ِ ] (ترکی ، ص ) ینی . در ترکی به معنی تازه و نو است و «ینگی دنیا» که به امریکا اطلاق می شود و به معنی «جهان نو» یا «دنیای نو» است ، از آن می باشد.
دیرینگیلغتنامه دهخدادیرینگی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص ) قدمت . قدم . (منتهی الارب ). مقابل نوی . عتاقت . دیرینه بودن . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح اداری ) این کلمه بجای سابقه خدمت پذیرفته شده است . (لغات فرهنگستان ).
کمینگیلغتنامه دهخداکمینگی . [ک َ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) حقارت و پستی و دونی و فرومایگی و پست نژادی . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
ینگیلغتنامه دهخداینگی . [ ی َ ] (اِ) ینگه . روشنایی . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به ینگه شود.
ینگیلغتنامه دهخداینگی . [ ی ِ ] (ترکی ، ص ) ینی . در ترکی به معنی تازه و نو است و «ینگی دنیا» که به امریکا اطلاق می شود و به معنی «جهان نو» یا «دنیای نو» است ، از آن می باشد.