یوزجستلغتنامه دهخدایوزجست . [ ج َ ] (ص مرکب ) یوزتک . یوزدو. که جست وخیزی به تندی یوز داشته باشد. که چون یوز تند بجهد. سخت جلد و چالاک : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه ، آهودو و روباه حیله ، گوردن . منوچهری .و رجوع به یوز
یوزدولغتنامه دهخدایوزدو. [ دَ / دُو ] (ص مرکب ) یوزتک . یوزجست . که چون یوز تند بدود : برق جه بادگذر یوزدو و کوه قرارشیردل پیل قدم گورتک آهوپرواز. منوچهری .و رجوع به یوزجست شود.
یوزتکلغتنامه دهخدایوزتک . [ ت َ ] (ص مرکب ) یوزدو. یوزتاخت . که مثل یوز تند بدود. (یادداشت مؤلف ). تیزپا : هم آهوفغند است و هم یوزتک هم آزاده خوی است و هم تیزگام . فرالاوی .رجوع به یوز و یوزجست شود.
آهودولغتنامه دهخداآهودو. [ دَ / دُو ] (نف مرکب / ص مرکب ) آهوتک . آنکه دویدنی چون آهو دارد : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه آهودو و روباه حیله ، گوردن .منوچهری .
غرم تکلغتنامه دهخداغرم تک . [ غ ُ ت َ ] (ص مرکب ) آنکه مانند میش کوهی بدود : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه آهودو و روباه حیله گوردن .منوچهری .
روباه حیلهلغتنامه دهخداروباه حیله . [ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) آنکه در حیله گری و مکاری و نیرنگ بازی چون روباه باشد : یوزجست و رنگ خیز و گرگ پوی و غرم تک ببرجه ، آهودو و روباه حیله گوردن .منوچهری .