سحابی خرچنگCrab Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانسحابی بازمانده از اَبَرنواختری در صورت فلکی ثور که مانند شبکهای از رشتههای قرمزرنگ به نظر میرسد که ناحیهای بیضیشکل را فراگرفته است
crabدیکشنری انگلیسی به فارسیخرچنگ، سرطان، ادم ترشرو، خارچنگ، سرزنش کننده، سیب صحرایی، خرچنگ کردن، جر زدن، باعی تحریك و عصبانیت شدن
زاویۀ پَرتیcrab angle, angle of crabواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین زاویۀ میان خط پرواز و کنارهای از عکس که به راستای خط پرواز نزدیکتر است
سرطانCancer, Cnc, Crabواژههای مصوب فرهنگستانکمنورترین صورت فلکی منطقهالبروج در بین دو صورت بارز جوزا و اسد که به شکل خرچنگ تصور میشود