diesدیکشنری انگلیسی به فارسیمیمیرد، سرنوشت، طاس، مهره، جفت طاس، سرپیچ، سر سکه، قمار، مردن، تلف شدن، جان دادن، درگذشتن، فوت کردن، بشکل حدیده یا قلاویز دراوردن، با حدیده و قلاویز رزوه کردن
پیامدپژوهی درمان سوءمصرف موادdrug abuse treatment outcome studiesواژههای مصوب فرهنگستانمطالعاتی برای کسب اطلاعات جامع در مورد اثربخشی درمان سوءمصرف مواد ختـ . پیاسرف DATOS
پیچکهای ماناstationary eddies, standing eddiesواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفۀ میانگین زمانی یا ناوردای زمانی میدان پیچک
رهایهjoint mice, loose bodiesواژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ کوچکی از غضروف یا استخوان که در مفصل سرگردان است
آیندهپژوهی نقادانهcritical futures studiesواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در آیندهپژوهی مبتنی بر گمانهزنی در لایههای زیرین فرهنگی و زبانی و نمادین متـ . آپ نقادانه CFS 1
اجتماعپژوهیcommunity studiesواژههای مصوب فرهنگستانمطالعاتی که محور آن شناخت و تحلیل مسائل و روابط درونی یک اجتماع یا چگونگی تعامل آن با دیگر اجتماعهاست