خالکbullet, centred dotواژههای مصوب فرهنگستاننشانهای سجاوندی در اشکال مختلف، معمولاً به شکل دایرهای توپر، که برای فهرست کردن موارد گوناگون در یک مطلب به کار میرود
پیراهن خالدارpolka dot jerseyواژههای مصوب فرهنگستاندر دور فرانسه، پیراهنی سفید با خالهای قرمز که در پایان هر مرحله به پیشتاز ردهبندی کوهستان اعطا میشود و او آن را در مرحلة بعد به تن میکند
چاپگر سوزنیdot matrix printerواژههای مصوب فرهنگستانچاپگری که در آن حرف یا نماد، ماتریسی از نقاط است و بر این نقاط مرکب افشانده یا ضربۀ همراه با مرکب وارد شود
dodgesدیکشنری انگلیسی به فارسیمنفجر می شود، جاخالی، عمل شیطانی، اهمال، تمجمج، عیاری، گول زدن، طفره رفتن، جاخالی دادن، گریز زدن، طفره زدن، عدول کردن، این سو و ان سو رفتن