hangingدیکشنری انگلیسی به فارسیحلق آویز، اعدام، بدار زدن، چیز اویخته شده، اویز، در حال تعلیق، معلق، اویزان، مستحق اعدام، فروهشته
مقولهگردانclass-changingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی فرایندی صرفی که مقولۀ دستوری واژۀ پایه را تغییر میدهد