Peripateticدیکشنری انگلیسی به فارسیپرپتیتیک، دوره گرد، پیاده رو، وابسته به فلسفه ارسطو، متحرک، راه رونده، گردش کننده
سیاردیکشنری فارسی به انگلیسیambulant, floating, itinerant, migrant, migratory, mobile, mobile _, peripatetic, riotously, stroller, transient, wandering