Toursدیکشنری انگلیسی به فارسیتورها، سفر، گشت، سیاحت، مسافرت، ماموریت، سیر، نوبت، سیاحت کردن، گشت کردن، جهانگردی کردن، سیر کردن
tearsدیکشنری انگلیسی به فارسیاشک ها، اشک، پارگی، چاک، گریه، سرشک، دریدن، پاره کردن، گسستن، دراندن، گسیختن، چاک دادن
دورهای بزرگ دوچرخهسواری،دورهای بزرگGrand Toursواژههای مصوب فرهنگستانمجموع معتبرترین مسابقات مرحلهای سههفتهای شامل دور ایتالیا، دور فرانسه و دور اسپانیا
گشتهای پیاپیback-to-back toursواژههای مصوب فرهنگستانگشتهایی برنامهریزیشده با ورود و خروجهای هماهنگشده و متوالی برای حداکثر استفاده از امکانات و مؤلفههای گشت، مانند وسایل نقلیه و اقامتگاهها و مراکز پذیرایی
دورهای بزرگ دوچرخهسواری،دورهای بزرگGrand Toursواژههای مصوب فرهنگستانمجموع معتبرترین مسابقات مرحلهای سههفتهای شامل دور ایتالیا، دور فرانسه و دور اسپانیا
گشتهای پیاپیback-to-back toursواژههای مصوب فرهنگستانگشتهایی برنامهریزیشده با ورود و خروجهای هماهنگشده و متوالی برای حداکثر استفاده از امکانات و مؤلفههای گشت، مانند وسایل نقلیه و اقامتگاهها و مراکز پذیرایی