traversesدیکشنری انگلیسی به فارسیتراورس، مسیر، درب تاشو، اشکال، مانع حائل، حجاب حاجز، عبورجاده، پیمودن، گذشتن از، قطع کردن، طی کردن، عبور کردن
پیمایش بستهloop traverse, closed traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که از یک ایستگاه شروع و به همان ایستگاه یا ایستگاههایی که موقعیت نسبی آنها در دیگر نقشهبرداریها تعیین شده است ختم میشود
خطای بست پیمایشerror of closure of traverse, misclosure of traverse, closure of traverseواژههای مصوب فرهنگستانعددی که تفاوت مختصات محاسبهشده از پیمایش با مختصات دادهشدۀ نقطۀ واپایش پیمایش را نشان میدهد
پیمایش بازopen-end traverse, open traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که از یک نقطۀ معلوم شروع میشود، ولی به همان نقطه ختم نمیشود
پیمایش بستهloop traverse, closed traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که از یک ایستگاه شروع و به همان ایستگاه یا ایستگاههایی که موقعیت نسبی آنها در دیگر نقشهبرداریها تعیین شده است ختم میشود
پیمایش تختهسهپایهایplanetable traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که در آن برای تعیین زوایا و راستاها از تختهسهپایه استفاده میشود