زمان آغاز واکvoice onset timeواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی میان رهشِ گرفت و شروع لرزش تارآواها در همخوانهای انفجاری
Wakeدیکشنری انگلیسی به فارسیاز خواب بیدار، بیداری، احیاء، شب زنده داری، شب نشینی، رد پا، دنباله کشتی، از خواب بیدار کردن، شب زندهداری کردن
Wakeدیکشنری انگلیسی به فارسیاز خواب بیدار، بیداری، احیاء، شب زنده داری، شب نشینی، رد پا، دنباله کشتی، از خواب بیدار کردن، شب زندهداری کردن
Wakeدیکشنری انگلیسی به فارسیاز خواب بیدار، بیداری، احیاء، شب زنده داری، شب نشینی، رد پا، دنباله کشتی، از خواب بیدار کردن، شب زندهداری کردن