acknowledgeدیکشنری انگلیسی به فارسیاذعان، تصدیق کردن، قدردانی کردن، اعتراف کردن، وصولنامهای را اشعار داشتن
تأیید کردنacknowledgeواژههای مصوب فرهنگستاناعلام وصول بستۀ دادهها توسط یک رایانه در شبکه به رایانۀ فرستنده
acknowledgementsدیکشنری انگلیسی به فارسیسپاسگزاریها، تصدیق، سپاسگزاری، قبول، اقرار، خبر وصول، تشکر، شهادت نامه