سفیدگویچنگار حادacute leukemiaواژههای مصوب فرهنگستانسفیدگویچنگاری که در آن ردههای یاختهای تمایز نمییابند یا بسیار کم متمایز میشوند
acuteدیکشنری انگلیسی به فارسیحاد، ضربه، تند، بحرانی، تیز، حساس، زیرک، تیزرو، نوک تیز، زیر، روشن بین، تیز نظر، شدید ، تیز
acuteدیکشنری انگلیسی به فارسیحاد، ضربه، تند، بحرانی، تیز، حساس، زیرک، تیزرو، نوک تیز، زیر، روشن بین، تیز نظر، شدید ، تیز
نوکتیزacuteواژههای مصوب فرهنگستانویژگی برگی که از دو طرف شیب یکنواخت دارد و بهتدریج نوک آن باریک میشود
acuteدیکشنری انگلیسی به فارسیحاد، ضربه، تند، بحرانی، تیز، حساس، زیرک، تیزرو، نوک تیز، زیر، روشن بین، تیز نظر، شدید ، تیز