admitدیکشنری انگلیسی به فارسیاقرار کردن، پذیرفتن، دادن، راه دادن، بار دادن، راضی شدن، رضایت دادن، تصدیق کردن، زیر بار رفتن، واگذار کردن، اعطاء کردن
دسترسی چندگانۀ کدتقسیم نوریoptical code division multiple access, ODMAواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ شبیهسازیشدۀ فنّاوری دسترسی چندگانۀ کدتقسیم برای شبکههای نوری
admittingدیکشنری انگلیسی به فارسیپذیرش، پذیرفتن، دادن، اقرار کردن، راه دادن، بار دادن، راضی شدن، رضایت دادن، تصدیق کردن، زیر بار رفتن، واگذار کردن، اعطاء کردن
admittingدیکشنری انگلیسی به فارسیپذیرش، پذیرفتن، دادن، اقرار کردن، راه دادن، بار دادن، راضی شدن، رضایت دادن، تصدیق کردن، زیر بار رفتن، واگذار کردن، اعطاء کردن