coincideدیکشنری انگلیسی به فارسیمصادف شدن، همزمان بودن، باهم رویدادن، منطبق شدن، در یک زمان اتفاق افتادن
coincidesدیکشنری انگلیسی به فارسیهمخوانی دارد، مصادف شدن، همزمان بودن، باهم رویدادن، منطبق شدن، در یک زمان اتفاق افتادن
coincidedدیکشنری انگلیسی به فارسیهمزمان شد، مصادف شدن، همزمان بودن، باهم رویدادن، منطبق شدن، در یک زمان اتفاق افتادن
واگذار کردندیکشنری فارسی به انگلیسیallot, concede, donate, give, leave, relegate, relinquish, render, transfer, yield
اعطا کردندیکشنری فارسی به انگلیسیaccord, award, bless, concede, confer, contribute, endow, grant, spare, vouchsafe, yield
اذعان کردندیکشنری فارسی به انگلیسیacknowledge, affirm, accept, allow, avow, concede, confess, grant, own, profess, recognize, yield