انبوهیدهaggregatedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی کانساری که حداقل 20 درصد حجم کل آن را سولفیدها یا دیگر اجزای باارزش تشکیل میدهند
aggregatesدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیبات، جمع، مجموع، تراکم، توده، جمع کردن، جمع شدن، متراکم ساختن، توده کردن
خاکدانهsoil aggregate, aggregate 4واژههای مصوب فرهنگستانواحدی از تودۀ خاک شامل ذرات خاک منسجم و بههمچسبیده مثل کلوخ و ریزدانه و دانه