عملقلغتنامه دهخداعملق . [ ع َل َ ] (اِخ ) ابن سمیدع بن صواربن عبدشمس . جد عمالقه ٔ ثانیه که ملوک حمیر بدانها منسوبند. (منتهی الارب ).
حمالیقلغتنامه دهخداحمالیق . [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حملاق . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به حملاق شود. || ج ِ حُملوق . (از منتهی الارب ). رجوع به حملوق شود.
چاملقلغتنامه دهخداچاملق . [ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ای در جنوب کشور آلبانی که اهالی آن بنام «چام » نامیده میشوند و به جرأت و ذکاوت مشهورند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
هملکلغتنامه دهخداهملک . [ ] (اِخ ) قصبه ٔ ختلان است و مستقر پادشاه . شهری است به براکوه نهاده ،بسیارمردم ، با روستاهای بسیار. (از حدود العالم ).
یاملقلغتنامه دهخدایاملق . [ ل ِ ] (اِخ ) (اولکش ) دهی است از دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان خلخال واقع در 32000 گزی جنوب خاوری هشجین . با 519 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).