انحزلغتنامه دهخداانحز. [ اَ ح َ ] (ع اِ) بیماریی در شتران که سرفه های سخت و بسیار کنند. (ناظم الاطباء).
انعشدیکشنری عربی به فارسیتازه کردن , خنک کردن , نيرو دادن , نيروي تازه دادن به , از خستگي بيرون اوردن , روشن کردن , با طراوت کردن
زهکیسهبینamnioscopeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درونبین که برای درونشامهبینی به کار میرود متـ . درونشامهبین
زهکیسهبینیamnioscopyواژههای مصوب فرهنگستانمشاهدۀ مستقیم جنین و رنگ و مقدار مایع درونشامهای با وارد کردن درونبین مخصوصی از گلوی زهدان متـ . درونشامهبین