نمود 1aspectواژههای مصوب فرهنگستانمقولهای در توصیف دستوری فعل در کنار وجه و زمان، برای نشان دادن وضعیت آن ازنظر تداوم و عادت و تکرار
چهرهدیکشنری فارسی به انگلیسیaspect, face, complexion, countenance, faced _, features, look, personality, snoot, visage
رودیکشنری فارسی به انگلیسیaspect, complexion, epi-, face, frontage, sur- , lineament, obverse, rho, surface, top