هتونلغتنامه دهخداهتون . [ هََ ] (ع ص ) سحاب هتون ؛ ابر بارنده . (معجم متن اللغة) (تاج العروس ) (اقرب الموارد). || ابری که سست و پیوسته ببارد. (اقرب الموارد). || ابری که گاه ببارد و گاه نبارد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد): عین هتون الدمع؛ چشم اشکبار. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). مطر هتون ؛ ب
هماهنگ کردندیکشنری فارسی به انگلیسیattune, chime, co-ordinate, coordinate, orchestrate, gear, key, synchronize, tune