batteriesدیکشنری انگلیسی به فارسیباتری ها، باتری، باطری، ضرب و جرح، اتشبار، صدای طبل، حمله با توپخانه، انباره
boisterousدیکشنری انگلیسی به فارسیشگفت انگیز، خشن و بی ادب، بلند و ناهنجار، خشن و زبر، قوی، سترگ، شدید، توفانی
بطرزلغتنامه دهخدابطرز. [ ب ِ طَ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ، ق مرکب ) بطریق و بروش و برسم و مانند. (ناظم الاطباء). رجوع به طرز شود.