boostersدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت کننده ها، تقویت کننده، حامی، تشدید کننده، بالا برنده، زیاد کننده
توانافزا 1booster, detergent boosterواژههای مصوب فرهنگستانمادهای افزودنی برای بهبود عملکرد شویندهها که معمولاً بر پایۀ ترکیبات آلی است
هواداردیکشنری فارسی به انگلیسیadherent, advocate, arian _, booster, camp follower, cohort, crat _, friend, ic _, fellow traveler, follower, ite _, pro, pro-, promoter, proponent, support, supporter, sympathizer, upholder
کمکدیکشنری فارسی به انگلیسیacolyte, adjutant, aegis, agency, aid, ancillary, assist, assistance, assistant, auxiliary, boost, booster, coadjutor, contribution, faint, help, helper, helpfulness, lift, relief, service, succor, succour, support
boostersدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت کننده ها، تقویت کننده، حامی، تشدید کننده، بالا برنده، زیاد کننده
توانافزا 1booster, detergent boosterواژههای مصوب فرهنگستانمادهای افزودنی برای بهبود عملکرد شویندهها که معمولاً بر پایۀ ترکیبات آلی است